زمستون بی روح ...
انقدر این روزا برام خسته کننده شده که نگو ،حسااااابی حوصله م سر رفته ... حتی خرید و گشتن توی پاساژهای جور واجور (جهت فرار از سرما) هم حالم رو جا نمیاره ... شما هم که از جمعه حالت خیلی خوب شده بود دوباره سرما خوردی ،حالا کی و کجا و چگونه من نمیدونم !!! البته فقط آبریزش بینی داری و بنده دستمال به دست دنبالتم ! کمر درد هم امونم رو بریده ،بس که موقع بیماری های شما من شما رو بغل میکنم و شب هم که مجبوریم خیاری روی زمین توی هال بخوابیم ... به همه اینها آلودگی هوا و سر درد ناشی از آلودگی و از خونه بیرون نرفتن و تحمل غرغرها و گریه های بی دلیل و بهونه گیری های شما رو هم اضافه کن ... انقدر حالم گرفته است که کادوی سالگرد ازدواجمون (الب...